پایان نامه رابطه‌ی بین آموزش مهارت‌های زندگی و سازگاری زناشویی فرزندان شاهد، جانباز
نوشته شده توسط : مدیر سایت

دانشگاه علامه طباطبائی

پردیس نیمه حضوری

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مددکاری اجتماعی

رابطه‌ی بین آموزش مهارت‌های زندگی (با تأکید بر مهارت‌‌های پیش از ازدواج) و سازگاری زناشویی فرزندان شاهد، جانباز و آزاده‌ی استان قم

 استاد راهنما

دکتر حسین یحیی زاده

استاد مشاور

دکتر طلعت اللهیاری

برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود

(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)

تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

چکیده

پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه‌ی بین آموزش مهارت‌های ارتباطی و سازگاری زناشویی فرزندان متأهل شاهد، جانباز و آزاده می‌باشد؛ به همین منظور بین متغیرهای پژوهش ارتباط نظری برقرار شد و فرضیه‌های پژوهش مطرح گردید.

جامعه‌ی آماری پژوهش حاضر،  فرزندان شاهد، جانباز و آزاده‌ی استان قم می‌باشند که بین سال‌های 1386 تا 1390 ازدواج نموده‌اند، که تعداد آنها 100 نفر برآورد شد؛ و  همه‌ی این تعداد برای مطالعه و رسیدن به اهداف پژوهش انتخاب شدند. همچنین گروهی نیز به عنوان گروه مقایسه به تعداد جامعه‌ی مورد بررسی(100 نفر)، با روش احتمالی تصادفی ساده، همسان سازی و انتخاب شدند.

روش پژوهش پیمایشی بوده و ابزار پژوهش، جهت سنجش میزان سازگاری زناشویی پرسشنامه استاندارد اسپانیر بوده؛ همچنین از پرسشنامه محقق ساخته جهت دستیابی به اطلاعات توصیفی استفاده شده است.

فرضیه اصلی پژوهش این است که بین فرزندان متأهل خانواده‌های شاهد، جانباز و آزاده‌ای‌ که، از دوره‌های آموزشی مهارت‌های ارتباطی استفاده کرده‌اند و فرزندان متأهلی که از این دوره‌ها استفاده نکرده‌اند از لحاظ میزان سازگاری زناشویی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ که با توجه به نتایج پژوهش این فرضیه تأیید نشده است.

دیگر فرضیه‌های پژوهش، با توجه به ابعاد سازگاری زناشویی مطرح شدند، و مورد آزمون قرار گرفتند؛ که به جز یکی از آنها ( تفاوت در میزان همبستگی زوجین آموزش دیده و آموزش ندیده ) مابقی مورد تأیید قرار نگرفتند.

کلید واژه: سازگاری زناشویی، آموزش پیش از ازدواج، مهارت‌های زندگی، مهارت‌های ارتباطی

فهرست مطالب

فصل اول : کلیات پژوهش

1-1- مقدمه. 2

1-2- بیان مسئله. 3

1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش……6

1-4- فایده پژوهش…. 6

1-4-1- نظری.. 6

1-4-2- کاربردی.. 7

1-5- اهداف پژوهش…. 7

1-5-1- اهداف کلی.. 7

1-5-2- اهداف جزئی.. 7

1- 6- انگیزه پژوهشگر….8

فصل دوم : ادبیات پژوهش

2-1- مقدمه. 10

2-2-  تاریخچه‌ی موضوع در جهان.. 11

2-3- تاریخچه‌ی موضوع در ایران.. 17

2-4- نقش مهارت‌های ارتباطی در سازگاری زناشویی18

2-5- مروری بر پژوهش‌های انجام شده. 19

2-5-1- پژوهش‌های انجام شده در جهان.. 23

2-5-2- پژوهش‌های انجام شده در ایران.. 26

2-6- مبانی نظری… 33

2-6-1-1- رویکرد روان تحلیلی………34
2-6-1- نظریه‌های مرتبط با آسیب‌شناسی زندگی زناشویی…….34

2-6-1-2- رویکرد شناختی- رفتاری………35

2-6-1-3- رویکرد سیستم ها…35

2-6-1-4- رویکرد ارتباطی…36

2-6-2- مدل‌های ارزیابی آسیب شناسی زندگی زناشویی.. 37

2-6-2-1- مدل مک مستر……37

2-6-2-2- مدل فرآیند کارکرد خانواده…….38

  • 2-6-2-3- مدل برادبوری…….38

2-6-2-4- مدل سه محوری تسنگ و مک درموت…..39

2-6-2-5- مدل السون……39

2-6-2-6- مدل بیورز…40

2- 7- چارچوب نظری پژوهش…42

2- 8- الگوی نظری پژوهش….43

2-9- فرضیه‌های پژوهش…. 44

2-9-1- فرضیه‌ی اصلی.. 44

2-9-2- فرضیه‌های فرعی.. 44

فصل سوم : روش پژوهش

3-1- مقدمه. 46

3-2- روش پژوهش…. 46

3-3- جمعیت آماری… 46

3-4- روش نمونه‌گیری… 47

3-5- حجم نمونه. 47

3- 6- واحد پژوهش…. 47

3-8- روش جمع آوری اطلاعات……..

483-7- ابزار پژوهش، پایایی و اعتبار. 48

3-9- روش تجزیه و تحلیل داده‌ها.49

3-10- تعریف مفاهیم.. 49

3-10-1- سازگاری زناشویی.. 49

3-10-1-1- تعریف نظری…….49

3-10-1-2- تعریف عملیاتی…49

3-10-2- آموزش مهارت‌های ارتباطی.. 53

3-10-2-1- تعریف نظری…..53

3-10-2-2- تعریف عملیاتی……53

فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده‌ها

4- 1- مقدمه. 55

4- 2- آماره‌‌های توصیفی… 55

4-2-1-توزیع پاسخگویان بر حسب متغیرهای زمینه‌ای.. 55

4-2-1-1- متغیر سن…….55

4-2-1-2- متغیر جنس…..56

4-2-1-3- متغیر نسبت با ایثارگر….57

4-2-1-4- متغیر میزان تحصیلات……..58

4-2-1-5- متغیر گروه‌های شغلی……….59

4-2-1-6- متغیر میزان درآمد…..60

4-2-1-7- متغیر وضعیت مسکن…61

4-2-1-8- متغیر مدت تأهل……..62

4-2-1-9- متغیر تعداد فرزندان….63

4-2-1-10- متغیر پایداری تأهل…..64

4-2-2- توزیع پاسخگویان بر حسب متغیرهای اصلی.. 65

4-2-2-1- متغیر میزان توافق زوجین……65

4-2-2-2- متغیر میزان رضایت زوجین66


4-2-2-4- متغیر میزان ابراز محبت  زوجین…….

68 4-2-2-5- متغیر میزان سازگاری زناشویی

694-2-2-3- متغیر میزان همبستگی زوجین…….67

4-3- آماره‌های استنباطی… 70

4-3-1- آزمون t دو نمونه مستقل.. 70

4-3-1-1- فرضیه‌ی اول……70

4-3-1-2- فرضیه‌ی دوم…………71

4-3-1-3- فرضیه‌ی سوم…..72

4-3-1-4- فرضیه چهارم…..73

4-3-1-5- فرضیه‌ی پنجم ( اصلی )….74

فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات

5-1- مقدمه. 76

5-2- نتیجه گیری… 76

5-3- پیشنهادات……79

5-4- موضوعات پیشنهادی برای پژوهش‌های آتی… 80

5-5- محدودیت‌های پژوهش…. 80

5-6- نقش مددکار اجتماعی… 82

5-6-1- نقش مددکار اجتماعی در روش غیر مستقم.. 82

5-6-2- نقش مددکار اجتماعی در روش مستقیم.. 82

منابع …….83

پیوست    ……90

مقدمه

آماده ساختن افراد برای ایفای نقش‌ها و مسئولیت‌های خانوادگی امر تازه‌ای نیست. از آنجا که انسان‌ها در مورد رشد بشر و زندگی خانوادگی دانش درونی ندارند؛ بنابراین باید آن را از جایی یاد بگیرند. این یادگیری‌ها علاوه بر آن‌که موجب پیشگیری از بروز آسیب‌های درونی خانواده می‌شود؛ سبب ارتقا و بهبود کیفیت زندگی خانوادگی نیز می‌گردد.

برخی از این یادگیری‌ها، طی رویدادهای طبیعی مانند بلوغ یا طی مراسم و آیین‌ها به دست می‌آیند؛ اما بیشتر آن‌ها به صورت آموزش‌های غیررسمی در سطح خانواده داده می‌شوند. در جوامع نسبتاً ساده و ابتدایی خانواده‌ها این توانایی را دارند که اعضای خود را جهت انطباق با تغییرات جدید آماده نمایند. یعنی به دختر و پسری که در آستانه‌ی ازدواج قرار دارند، بسیاری از مسئولیت‌ها، نقش‌ها، رفتارها، نحوه‌ی رفتار با همسر و حتی خانواده‌ی همسر، به صورت غیر رسمی آموزش داده می‌شود. این در حالی است که در جوامع پیشرفته و صنعتی به دلیل تغییرات سریع، پیشرفت، تکنولوژی، تخصصی شدن، علاوه بر اینکه آموزش‌های نسل گذشته به آسانی امکان‌پذیر نیست؛ بلکه کافی و مناسب نیز نمی‌باشد.

این تغییرات اجتماعی سریع و عدم انطباق دانش و مهارت‌های لازم، می‌تواند موجب فشار در افراد خانواده شود؛ و در نتیجه باعث گسستگی یا مشکلات دیگر مانند افزایش میزان طلاق، مشاجره، اختلاف نظر بین والدین و فرزندان و یا تغییر در نقش‌های زناشویی گردد. وجود این مسائل نیاز جامعه را به مؤسساتی که، در جهت تقویت هرچه بیشتر نهاد خانواده تلاش می‌کنند را، مشهود می‌نماید. با گذشت زمان این تلاش‌ها منسجم‌تر و سازمان‌یافته‌تر شده و به پی‌ریزی حرکت‌هایی انجامیده است؛ که از جمله آن‌ها می‌توان به آموزش زندگی خانواده، برنامه‌ی غنی‌سازی ازدواج و … اشاره کرد.

آموزش زندگی خانواده می‌تواند از ابعاد مختلفی مورد توجه قرار گیرد. بخش مهمی از این آموزش‌ها، بر آموزش زوج‌ها به ویژه در مسیر سازگاری با یکدیگر و احساس رضایتمندی تمرکز دارد؛ چرا که تعامل زناشویی سالم، کلید فرایند خانواده‌ی مطلوب می‌باشد.

1-2- بیان مسئله

امروزه سازگاری زناشویی[1] یکی از اصطلاحاتی است که وسیعاً در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون «رضایت زناشویی»، «شادکامی زناشویی»، «موفقیت زناشویی» و «ثبات زناشویی» مرتبط است. در حالیکه اصطلاحات قبلی هر کدام تنها یک بعد از ازدواج را نشان می‌دهند؛ سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن می‌کند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می‌آید؛ زیرا که لازمه آن انطباق سلیقه‌ها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکل‌گیری الگو‌های مراوده‌ای است، بنابراین سازگاری زناشویی یک فرایند تکاملی در بین زن و شوهر است. در طول سال‌ها از این مفهوم بدون یک تعریف مشترک و روشن بین محققان استفاده شده‌است.

سازگاری زناشویی را می‌توان شامل توافق زناشویی[2]، رضایت زناشویی[3]، همبستگی و همراهی با یکدیگر [4]و ابراز محبت زوجین[5] دانست که دارای دو ویژگی (تداوم) و (خشنودی) است. میزان سازگاری در زندگی زناشویی تحت تأثیر عوامل زیادی است، هر کدام از نظریه پردازان علوم رفتاری بسته به زمینه‌های فردی و علمی خود دسته‌ای از عوامل را عنوان کرده‌اند، طوری که جامعه شناسان عوامل اجتماعی، زیست‌شناسان عوامل ژنتیکی، روانشناسان عوامل فردی و بالأخره روانشناسان اجتماعی بر شبکه‌های اجتماعی و گروه‌ها تأکید کرده‌اند، شایان ذکر است که سازگاری زناشویی را نمی‌توان تقلیل گرایانه و تک بعدی بررسی کرد.

جدا از اختلافات نظریه‌پردازان در مورد عوامل مؤثر بر سازگاری زناشویی، از اهمیت این مهم نمی‌توان صرف نظر کرد؛ چرا که سازگاری زناشویی زوجین تا حد زیادی تضمین‌کننده‌ی سلامت و استحکام نهاد خانواده می‌باشد، سلامت روانی و اجتماعی فرزندان هر خانواده قطعاً بدون تأثیر از سازگاری زناشویی زوجین نیست، با افزایش سازگاری زناشویی می‌توانیم شاهد کاهش نرخ طلاق واقعی و عاطفی باشیم، ترک تحصیل دانش‌آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی کاهش می‌یابد و حتی می‌توان گفت نوباوگان کمتری تحویل شیرخوارگاه‌ها و پرورش‌گاه‌های دولتی داده می‌شوند، از طرفی دیگر با کاهش نرخ طلاق متأثر از افزایش سازگاری زناشویی، مسئولیت سازمان‌های حمایتی همچون بهزیستی و کمیته امداد در راستای خدمت رسانی به زنان سرپرست خانوار کمتر می‌شود و می توان اذعان کرد که آمار خانواده‌های دارای سرپرست زن کاهش می‌یابد.

میزان طلاق در غرب بخصوص در آمریکا رو به افزایش است به گونه‌ای که 52% از ازدواج‌ها به طلاق ختم می‌شود(اولسون 2001). در نیمه دوم دهه 70 و دهه 80 ، متأسفانه نرخ طلاق در ایران روند صعودی داشته است(مرکز آمار ایران 1385). نرخ رشد طلاق در کشور ما طی سال‌های 80 تا 85 به2/9درصد رسیده است؛ در حالی که نرخ رشد ازدواج در کشور 96/3 درصد بوده است. این امر نشان می‌دهد که رشد طلاق در ایران سال‌ها بیش از رشد ازدواج بوده است(میرمحمدی صادقی، 1388). بدیهی است که این مسأله اجتماعی بیانگر پایین بودن میزان سازگاری زناشویی خانواده‌ها در جامعه است. علاوه بر افزایش میزان طلاق واقعی(قانونی) نمی‌توان طلاق عاطفی را نادیده گرفت چنان که بسیاری از زوجین علی رغم اینکه زیر یک سقف باهم زندگی می‌کنند اما فقط جسم آنها در کنار هم است و از لحاظ عاطفی باهم ارتباطی ندارند. استان قم هم ازین قاعده مستثنی نیست، آمارها نشان می‌دهد که آمار طلاق در این استان از میانگین کشوری بالاتر بوده و در سال‌های اخیر این استان از این لحاظ پیشتاز بوده است.

عدم سازگاری زناشویی می‌تواند هزینه‌های مادی و معنوی زیادی را متحمل جامعه کند؛ از یک طرف با افزایش میزان طلاق عاطفی و واقعی در جامعه مسئولیت حمایتی دولت افزایش می‌یابد، میزان درگیری‌های خانوادگی افزایش یافته که این مسئله مستقیماً سبب افزایش پرونده‌های قضایی می‌گردد، می‌تواند سبب پایین آمدن احساس امنیت اعضای خانواده به ویژه فرزندان گردد که این احساس عدم امنیت منبع سوخت مهمی برای افزایش بزهکاری در جامعه است. با افزایش طلاق واقعی و عاطفی می‌توانیم شاهد شیوع چشم‌گیر روابط نامشروع جنسی باشیم و بدین ترتیب ارزش‌های فرهنگی جامعه با تهدید مواجه می شود. طبیعی است در چنین شرایطی پویایی و نشاط از جامعه دور خواهد شد و فرزندان آن بخش از جامعه که می‌تواند در کارهای تولیدی و خدماتی مؤثر باشد به مسیری دیگری خواهند رفت که به ناچار نیروهای دیگری نیز بایستی صرف اصلاح و بازتوانی این عده گردد.

از مهمترین عواملی که موجب بروز ناسازگاری در زندگی زوجین می‌شود می‌توان به مشکلات ارتباطی و ارتباط نادرست و ناخرسند زوج‌ها اشاره نمود که نتیجه فقدان مهارت‌های مناسب و ضروری برای برقراری ارتباط سالم، صحیح و صمیمانه آنهاست. درگزارشی که توسط یک آژانس مشاوره خانواده درسال 1970 تهیه شده است، 87 درصد زوج‌های شرکت کننده در پژوهش نشان دادند که مشکل اصلی آنها مشکل ارتباطی است (جکوبسون، والدر و نومور 1980، به نقل از حیدری و همکاران، 1384).

مهارت‌های ارتباطی خوب در کیفیت زناشویی نقش حساسی دارند. رفتار تعاملی منفی نیز به عنوان یک پیش‌بینی‌کننده‌ی اساسی مشکلات زناشویی آینده است. فراگیری و حفظ مهارت‌های ارتباطی ویژه، در آرامش روانی فرد، اهمیت فراوانی دارد. برنامه‌های آموزشی مهارت‌ها هم به انجام تکالیف ویژه کمک می‌کند و هم شایستگی کلی خود را در موقعیت‌های مختلف زندگی افزایش می‌دهند. این برنامه‌ها بر جنبه‌های آموزشی مثبت درمان تأکید می‌کنند.

آموزش مهارت‌های ارتباطی به زوجین در بسیاری از کشورها و همچنین ایران در قالب آموزش «مهارت‌های زندگی» ارائه می‌شود. یونیسف مهارت‌های زندگی را به این صورت تعریف می‌کند: “یک رویکرد مبتنی بر تغییر رفتار یا شکل‌دهی رفتار که برقراری توازن میان سه حوزه را مدّنظر قرار می‌دهد. این سه حوزه عبارت‌اند از: دانش، نگرش و مهارت‌ها”. مهارت‌های زندگی ابزاری قوی در دست متولیان بهداشت روانی جامعه در جهت توانمندسازی جوانان در ابعاد روانی ـ اجتماعی است(سازمان بهداشت جهانی، 1999). شیرالی(1386) در پژوهشی تحت عنوان «تأثیر آموزش مهارت‌های ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و احساس مثبت »  30 زوج از ساکنان شهر اهواز را مورد مطالعه قرار داد، نتایج این تحقیق نشان داد که آموزش مهارت‌های ارتباطی بر الگوهای ارتباطی و بهترشدن احساس مثبت نسبت به همسر تأثیر دارد.

نتایج پژوهش‌های دیگر نیز نشان از مثبت بودن رابطه‌ی بین آموزش مهارت‌های ارتباطی بر سازگاری زناشویی می‌باشد. بدین مفهوم که تجارب نشان می‌دهد آموزش مهارت‌های ارتباطی موجب افزایش سازگاری بین زوجین می‌گردد؛ با توجه به این موضوع، اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم،  با هدف توانمندسازی جامعه‌ی هدف خود، در جهت افزایش سازگاری و رضایت زناشویی و پیشگیری از طلاق، دوره‌های آموزشی مهارت‌های ارتباطی را از چند سال اخیر در بین فرزندان خانواده‌های تحت پوشش خود اجرا کرده است و در این پژوهش که با حمایت آن سازمان انجام می‌شود قصد داریم تا به این مهم پاسخ گوییم که: « آیا بین فرزندان متأهل خانواده‌های شاهد، جانباز و آزاده‌ای‌که، از دوره‌های آموزشی مهارت‌های ارتباطی استفاده کرده‌اند و فرزندان متأهلی که از این دوره‌ها استفاده نکرده‌اند از لحاظ  میزان سازگاری زناشویی، تفاوت معناداری وجود دارد؟ »

برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید.





:: بازدید از این مطلب : 80
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 3 تير 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: