جامعهشناسی پزشکی و بهداشت، شاخهای از جامعهشناسی بوده و از جدیدترین رشتههای تخصصی است، که در آن اموری مانند بهداشت، بیماری و مراقبتهای پزشکی از دیدگاه جامعهشناسی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. تحقیق در تأثیر بیماریها بر گروههای انسانی و نحوه دفاع در مقابل آن موضوع جالب توجهی برای جامعهشناسی است. توزیع بیماریها در میان انسانها متفاوت بوده و شناخت و آگاهی نسبت به بیماری درچارچوب الگوهای فرهنگی صورت میگیرد. به دلیل مداخله عوامل و شرایط اجتماعی در مسیر و جریان درمان، علوم اجتماعی با پزشکی و بهداشت و درمان مشارکت مییابد و پیدایش رشته جامعهشناسی پزشکی ضرورت مییابد (محسنی، 1368: 2-1).
برکمن و کاواچی[1] (2000) و بیرد[2] و دیگران (2000)، معتقدند که جامعهشناسی پزشکی، میکوشد تا دریابد که چگونه عوامل اجتماعی و فرهنگی، بر توزیع و فهم بیماری، واکنشها نسبت به بیماری، تحول و عملکرد نهادهای مراقبت تندرستی و توسعه سیاستهای اجتماعی تأثیر میگذارند (مسعودنیا، 1389: 28). هر بیماری تنها نهاد پزشکی را درگیر نمیکند، بلکه چندین سطح اجتماعی مانند فضاهای خانوادگی یا حرفهای را تحت تأثیر قرار میدهد. سیر تاریخی بیماریها، سیر تحول علم پزشکی، بررسی وضعیتهای سلامتی و تعیینکنندههای اجتماعی آن، تفسیرهای فرهنگی و اجتماعی از وضعیت سلامتی و بیماری، روابط پزشک و بیمار، بررسی وضعیت بیمارستان از جمله موضوعات مورد بررسی در جامعهشناسی پزشکی است ( فیلیپ[3]؛ کلودین[4]؛ کتبی، 1385: 3).
بیماریهای مزمن در همه دورههای زندگی تأثیرگذار است، به طوریکه نه تنها سالمندان بلکه افراد خیلی جوان و میانسال را نیز مبتلا میکند. هر چند بعضی از این بیماریها تأثیر کمی بر کیفیت زندگی دارند، ولی بیشتر آنها اغلب به دلیل ناتوانیهایی که بر جای میگذارند تأثیرات قابل توجهی بر کیفیت زندگی افراد ایجاد میکنند (اسملتزر[5] و همکاران، 2002؛ به نقل از حضرتی و همکاران، 1384). بیماریهای مزمن از قبیل ام اس، تهدیدی برای شبکه روابط اجتماعی افراد آسیبدیده است. بازگشتهای بیماری ام اس مکانیسمهای مقابلهای بیمار و خانوادهاش را به چالش میکشد. اثرات این بازگشتها، اعضای خانواده افراد، دوستان، دنیای شغلی و آموزشی و جامعه بزرگتر را تحت تأثیر قرار میدهد. اعضای خانواده و افراد در شبکههای اجتماعی یا شغلی بیمار، ممکن است در واکنش به این بازگشتها احساس گناه، اضطراب و احساسات منفی دیگر داشته باشند. لکه ننگ، بعضی اوقات با بیماریهای مزمن همراه است و ناتوانی یک استرس ثابت برای بیماران و خانوادههایشان است. همچنین این بیماری ممکن است برنامههای بلندمدت، امیدواری برای آینده و امنیت کلی فرد را تهدید کند (هالپر[6]، 2007).
همانطور که بیماریهای مزمن، بدون درمان قطعی و دارای دوره نسبتاً طولانی مدت هستند لازم است که بیماران با محدودیتهایی که شرایطشان به آنها تحمیل کرده است زندگی کنند. مطالعه بر روی مقابله با بیماریهای مزمن و حمایت اجتماعی از بیماران مزمن که در طی 15 سال گذشته به شدت افزایش یافته است، نشان میدهد که در بسیاری از موارد عوامل استرسزا با بیماری مزمن همراه است و بیماران را وابسته به کسب حمایت از محیط اجتماعیشان میکند. علاوه بر این مطالعات نشان دادهاند که هم مقابله و هم حمایت اجتماعی، تاثیر مستقلی بر سلامتی بیماران مزمن دارند (کرلین[7] و همکاران، 1997).
بیماری مولتیپل اسکلروزیس[8] (MS) اولین بار در سال 1868 میلادی توسط جیچرکوته[9] پروفسور دانشگاه پاریس که او را پدر علم نورولوژی[10] مینامند توصیف شد (چرکوته، 1868؛ به نقل احمدزاده راجی و همکاران، 1390). پس از وی اوگن دویس[11] (1930-1858)، جوزف بالو[12] (1979-1895) و پاول فردیناند شیلدر[13] (1940-1886) نیز مواردی از بیماری را توصیف کردند این بیماری در سال 1995 به نام مولتیپل اسکلروزیس نامگذاری شد (کامپستون[14]، 2008؛ به نقل از همان). این بیماری با وجود درمانهای متعدد یکی از ناتوانکنندهترین بیماریهاست که بر جنبههای مختلف زندگی فرد تأثیر داشته، به ویژه کیفیت زندگی مربوط به سلامتی در بیماران با فرم متوسط و پیشرفته به طور کلی پایین بوده و این موضوع باعث افسردگی زیادی در آنها میشود (کسلرینگ[15]؛2000؛ به نقل از حسین مدنی و همکاران، 1384). به نظر میرسد روشهای مقابلهای در تطابق با بیماری مولتیپل اسکلروزیس موثرند و به ویژه روشهای مقابلهای مسئلهمدار تأثیر مثبت زیادی در تطابق با بیماری دارند (اوبرین[16]، 1993؛ به نقل از مدنی و همکاران، 1384). بدین ترتیب در این تحقیق برخی عوامل روانی- اجتماعی موثر بر استراتژیهای مقابلهای این بیماران بررسی میشود.
این پژوهش در پنج فصل تدوین می یابد فصل اول مربوط به کلیات (مقدمه، بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، و سوالات و اهداف پژوهش) می باشد، فصل دوم پیشینه تحقیق و ادبیات نظری تحقیق را در بر می گیرد. در فصل سوم در باره روش تحقیق و نحوه تجزیه و تحلیل داده ها صحبت می شود، در فصل چهارم دادهها تجزیه و تحلیل و در فصل پنجم نتایج و پیشنهادات ارائه می شود.